خداوندا مــــرا ایــن بار ارضا می کنـی یا نه ؟!

بگــو قلب مــرا آغـــوش دریا می کنی یا نه ؟!

هوس کردم کــه با تریاک و بنگ و باده بنشینم

دوباره ســور و ساتم را مهیّا می کنی یا نه ؟!

ببین! مــن یـــوسفم امّا، کمی تا قسمتی ناپاک

مــــرا مهمان آغوش زلیـــخا می کنــــی یا نه ؟!

مرا ای اوّلین و آخریــــــــن زنجیــــــر شوریـــدن

رها از طعنه ها، زخم زبان ها می کنی یا نه ؟!

رها کن آسمان ها را، بیا این جا قضاوت کن

ببینم در زمین یک مرد پیدا می کنــی یا نه ؟!

خدایا حاجتــــی دارم که باید مطمئـــــن باشم

تو هم مثل همه امروز و فردا می کنی یا نه ؟!

مرا از ننگ آدم بودن و بیهــــــــوده فــــرسودن

امیـــــد آخــــرین من! مبـــرّا می کنی یا نه ؟!

برای آخــریــن پرسش، و حتّی آخرین تهدید

قیامت را بگو ـ مردانه ـ برپا می کنـی یا نه ؟!

(علی اکبر یاغی تبار)